کار جهان نگر که جفای که می کشم
کار جهان نگر که جفای که می کشم
دل را به پیش عهد وفای که می کشم
دل را به پیش عهد وفای که می کشم
این نعره های گرم ز عشق که می زنم
این نعره های گرم ز عشق که می زنم
این آه های سرد برای که می کشم
این آه های سرد برای که می کشم
بهر رضای دوست ز دشمن جفا کشند
بهر رضای دوست ز دشمن جفا کشند
چون دوست نیست بهر رضای که می کشم
چون دوست نیست بهر رضای که می کشم
دل در هوای او ز جهانی کرانه کرد
دل در هوای او ز جهانی کرانه کرد
آخر نگویدم که هوای که می کشم
آخر نگویدم که هوای که می کشم
ای روزگار عافیت آخر کجا شدی
ای روزگار عافیت آخر کجا شدی
باری بیا ببین که برای که می کشم
باری بیا ببین که برای که می کشم
شهریست انوری و شب و روز این غزل
شهریست انوری و شب و روز این غزل
کار جهان نگر که جفای که می کشم
کار جهان نگر که جفای که می کشم